آل کرت (امرای کرت هرات ۱۳۳۲ – ۱۳۷۰ میلادی)

در دوره سلطنت غوریه افغانستان ، یکی از بنی اعمام خاندان سلطنتی، به نام عمر مرغنی نایب الحکومه ی هرات بود.در عهد مغول یکی از احفاد برادر عمر مرغنی، بنام ملک رکن الدین کرت، حکومت قلعه خیسار هرات را داشت، این شخص در هجوم چنگیز منطقه خود را به واسطه ی قبول اطاعت مغول محفوظ نگهداشته،

حکومت او در خیسار و غور تصدیق شد. شمس الدین نواسه او در عوض کمکی که در یکی از جنگها با منسکو قاآن نمود منشور حکومت غرجستان، اسفزار، فراه و سیستان را نیز حاصل کرد.لهذا با ملک سیف الدین حاکم محلی میمنه و ملک نصر الدین امیر محلی سیستان داخل جنگ شده ایشان را از بین برداشت. شمس الدین مرد فاضل ، عاقل، مدنیت پرور و در واقع موسس سلسله کرت محسوب است.

شمس الدین موازنه سیاست خود را بین حکومت چغتای ماوراءالنهر و این خانان فارس نگه می داشت. ولی بعد از جنگی که در سال ۶۷۷ هجری بین این هر دو رخ داد و براق چغتای در برابر اباقاآن را قبول، و شخصا به اصفهان سفر کند، وهم در سال ۶۷۸ در آنجا مسموم از دنیا گذشت. رکن الدین محمد، معروف به شمس الدین کهن، پسر شمس الدین اول، در ترقی زراعت و عمارت خدمت بسیار کرد، فخر الدین پسر همین آدم بود، که مرد رشید، شجاع، ادیب، شاعر و ممدوح ربیعی ناظم کتاب ( کرت نامه ) محسوب و در مقابل مغول فارس جنگهای دلیرانه ای نمود.

ملک حافظ حکمران دیگر این خاندان است که خط بسیار خوش می نوشت و برادرش معز الدین حسین در عدالت و تقوای ، شجاعت و نظام ممتاز بود. معز الدین دختر تغاتیمور را به زنی گرفت و هجوم امیر قدغن را از مصرات دفع نمود و حکومت محلی سبزوار را مغلوب کرد، غیاث الدین پسر علی آخرین حکمدار خاندان کرت است، که در جنگ داخلی با حکومت سربداریه سبزوار، غالب و به واسطه حسن سیاست خود خواهر زاده امیر تیمور گورکانی ، بیگم سونیخ قتاق آغا، دختر شیرین آغا را برای پسر خویش پیر محمد به زنی گرفت، ولی در هجومی که تیمور به هرات نمود در سال ۷۸۳ هجری پیرعلی بعد از جنگ تسلیم و محبوسا به سمرقند اعزام و هم در آنجا در سال ۷۸۵ کشته شد. و بالاخره چراغ حکومت این خاندان در سال ۷۹۱ هجری به کلی خاموش گردید.حکومت کرت هرات یگانه حکومت محلی افغانستان در دوره بربریت مغول و چغتائیه بود، که با سیاست و تدبیر قسمتی از کشور را اداره و تهذیب و تربیت قدیم ملی را زنده نگهداشتند. لذا آل کرت هرات که بازماندگان سلسله غوریان بودند فرصت یافتند در فاصله سالهای ۷۳۳هجری قمری (۱۳۳۲میلادی) تا ۷۷۲هجری قمری/۱۳۷۰میلادی مستقلاً بر سرزمین خویش حکومت کنند.

علاوه بر حکومت کرت هرات، در دوره استیلای مغول تا هجوم امیر تیمور گورکانی سائر حکومات محلی نیز در افغانستان موجود، یا جدیدا تاسیس گردیده وهر یک موجودیت مناطق مختلفه ی مملکت را در برابر دشمنهای خارجی حفظ می کردند از قبیل: حکومت سربداریه که در سال ۷۳۷ هجری به واسطه عبدالرزاق پسر جمال الدین فضل الله، منسوب به نژاد خاندان تاریخی برامکه افغانستان، در ولایت سبزوار تاسیس گردیده و به مقابل دولت مغولی فارس مقاومت می نمود. سربداریه ها به حکومت سبزوار هم اکتفاء نکرده یکبار به ولایت جرجان مستولی و حتی باری بر نیشابور نیز دست یافتند ولی در آخر در سال ۷۸۳ هجری در هجوم تیمور گورکانی از بین رفتند.

همچنین در همین قرن ۸ هجری سلسله امرای حام در ولایت سند جای امرای محلی قدیم را گرفته و برای دو قرن دوام نمودند حامها از سال ۷۵۲ تا ۹۲۷ هجری دوام و همیشه در برابر امپراطوری مغول هند به حفظ تمامیت حکومت و ولایات خویش می کوشیدند . تا اینکه در قرن ده هجری امراء محلی ولایت قندهار ( ارغرنیه) به حکومت اینها در سند خاتمه دادند.

در ولایت کشمیر نیز در قرن هشت جای حکومت محلی دیوها را گرفته، از سال ۷۴۲ تا ۹۹۵ به حکومت خویش دوام دادند. این هر دو سلسله دیوها، ۵۳۱ تا ۷۴۲ هجری نه تنها از چپاول چنگیز و چغتای محفوظ و بر کنار ماندند، بلکه قرنها با حسن سیاست، موجودیت خود را در برابر امپراطوری های افغانی و بابری هندوستان نیز حفظ کردند. گرچه سلسله دیوها از راه شمال کشمیر زهر تجاوز و چپاول جنس مغول را چشیده بودند. بالاخره سلسله اخیر نیز که مروج علم و ادب و هنر و صنعت در ولایت کشمیر بودند در قرن دهم به دست دولت بابریه هندوستان منقرض گردید.

حکومت محلی دیگری در افغانستان که با وجود تلف دادن زیاد ملک و مال و رجال بقیه السیف خود را در برابر هجوم مغول و چغتای تا مدتی محفوظ نگهداشت، همانا امراء محلی ولایت سیستان است، که از قرنها منسوب، به سلسله پادشاهان صفاری افغانستان بوده و تا قرن دهم هجری دوام نمودند، در عهد امپراطوریهای غزنوی، غوری و خوارزمشاهی افغانستان، افراد این سلسله فقط سمت نائب الحکومه ی دولتهای مذکور را داشته و در هجوم مغول با آبادی و مدنیت سیستان یکجا از بین رفتند.

ولی همین که سیلاب اول مغول از سیستان رشد آغاز شد مجددا حکومت محلی، به واسطه ی شهاب الدین محمود بن حرب سیستانی تشکیل گردید. شاه عثمان جانشین محمود و تاج الدین جانشین قلمان در تقویت این حکومت کوشیدند. ولی به زودی هجوم مکرر مغول شروع و تاج الدین از بین رفت، سپاه و مردم سیستان در دفاع از مغول چه در داخل سیستان وچه در سرحد ترند رشادت زایدالوصفی بروز دادند در هر حال چنین معلوم می شود که حکومت سیستان در دوره چغتائیه باز به زندگی خود دوام داده و این تیمور گورکانی بود که در قرن هشت هجری به فراه و سیستان هجوم و امراء محلی، چون ملک قطب الدین سیستان و ملک جلال الدین فراهی را مغلوب و معدوم نمود معهذا حکومت محلی سیستان تا قرن دهم، مقارن هجوم و استیلای دولت صفوی فارس در افغانستان غربی دوام نمود.

نظرات

مطالب مرتبط

تاریخچه آیین بودایی و اوضاع عمومی آن در افغانستان

درعصر “هیون‌تسنگ” که اوایل ظهور اسلام بود، آیین بودایی (بودا) مذاهب متعدد داشته وتا هژده …

Discover more from سیاح‌آنلاین

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading