نامهء انجنير حبيب الرحمن شهيد به مسلمانان جهان

سلام از ما بر آنانيكه در گوشه وكنارجهان بخاطراداى مسئوليت بزرگ وتاريخى خويش در راه نجات توده هاى مظلوم ومحكوم بشريت وبرافراشتن پرچم شرف وآزادگى “لااله الا الله محمد رسول الله” با قلب پر از عشق واحساسات گرم و پر شور دليرانه پيكار ميكنند.

ما جوانان مسلمان افغانستان با درك مسئوليت عظيم خود در پيشگاه خداوند بزرگ در حالى كه براى ريشه كن كردن ظلم واستبداد استثمار و استعمار از كشور خود وعالم اسلامى وبالاخره سراسر جهان بپا خاسته وعليه نيروهاى متجاوز وطغيان گر داخلى وخارجى مى رزميم، وظيفه خود ميدانيم كه دوشادوش ساير برادران مجاهد خود موضع گيرى نموده صف فشرده وواحد جهانى را كه بتواند پناهگاه مطمئن براى بشريت رنجديده وستم كشيده باشد، عليه قد رت استعمار گر كمونيستى وكاپيتاليستى بوجود آوريم ومعتقديم كه همبستگى كتله هاى مسلمان در سراسر جهان يگانه ضامن پيروزى شان در راه رسيدن به اهداف عالى انسانى آنها ميباشد.

اميد واريم اين نامه وسيله مؤثر در راه رسيدن ونزديكى ما به يكديگر بوده باشد. حالا كه خداوند(ج) به ما توفيق چنين عملى را نصيب گردانيده لازم ميدانيم تا قبل از همه نظر كوتاهى به چگونگى مبارزات اسلامى در افغانستان افگنده ازوضعيت وموقف خاص خويش، برادران خود را اطلاع دهيم: اين واقعيت مسلم است كه ممالك اسلامى بطور عموم پس از تسلط استعمار بيشتر از پيش دچار نابسامانى ها و فلاكت بارى وبدبختى هاى گوناگون شده در لجنزار تمدن مادى ومفاسد و تيره گى هاى هولناك آن غوطه ورگرديدند، ازين رو كشور عزيز ما هم پس ازاين كه بارها از حملات بيرحمانهء استعمار رهايى يابد، ولى هر گز نشد كه از دستبرد ناجوانمردانه وتباه كن آن در آمان بماند زيرا پس ازاين كه استعمار گران ظاهراً كنار رفتند با بوجود آوردن پايگاه هاى مستحكم براى خود ضربهء برپيكر اجتماع ما واردكردند كه براى ما مشكل است كه فرآوردهاى كثيف آن را محو وامراض مهلك آن را علاج كرد بدين ترتيب با موجوديت اين پايگاه ها نقشه هاى شوم استعمار با مهارت خاص مورد تطبيق قرار گرفت كه غير آن ممكن نبود، مستحكم ترين اين پايگاه ها كه از يكطرف ضامن اجراء پلانهاى شوم استعمار واز طرف ديگر بعدها موجد سنگرها ولانه هاى كثيف ديگرى براى استعمار گرديده كه همانا روبكار آمدن حكومت هاى غير اسلامى بزعامت وقيادت تربيه يافته گان مكتب استعمار انگليس مى باشد.

استعمار انگليس براى اين منظور از وسيلهء هميشگى اش استفاده كرده كه آن ها عبارت اند از گروه منفعت جو وسودپرست و تربيه شده استعمار انگليس براى اين منظور از وسيلهء هميشگى اش استفاده كرده كه آن ها عبارت اند از گروه منفعت جو وسودپرست و تربيه شده
دستگاه فرنگى استعمار انگليس به اصطلاح غرب زدگان كه حاضر اند در برابر منفعت ناچيز حيثيت وشرف خود را بفروشند وگروه ديگرى بنام پيشوايان ورهبران دينى كاذب ما روحانيون قلابى كه هميشه پيش آهنگ استعمار در كشورهاى اسلامى بوده وبه قيافه ها ونام هاى مختلف در جوامع اسلامى مانند قاديانى، بهائى، اسماعيليه وغيره تبارز كرده اند، ميباشد، كه روح ديانت واسلاميت از اعمال شيطانى شان ننگ دارد.

دستگاه فرنگى استعمار انگليس به اصطلاح غرب زدگان كه حاضر اند در برابر منفعت ناچيز حيثيت وشرف خود را بفروشند وگروه ديگرى بنام پيشوايان ورهبران دينى كاذب ما روحانيون قلابى كه هميشه پيش آهنگ استعمار در كشورهاى اسلامى بوده وبه قيافه ها ونام هاى مختلف در جوامع اسلامى مانند قاديانى، بهائى، اسماعيليه وغيره تبارز كرده اند، ميباشد، كه روح ديانت واسلاميت از اعمال شيطانى شان ننگ دارد.

اين طائفه از دوجهت خدمت بزرگى به استعمار وخيانت جبران ناپذيرى به اسلام ومسلمين كرده اند، از يكطرف به نام مسلمان به ارتكاب اعمال غير اسلامى وانسانى وغوطه ورشدن درنازونعمت وشهوت را نى وسوارشدن برگردن مردم، اسلام وارزش هاى عالى آن را در ذهنيت ها كوبيده، حقايق اسلامى را مسخ نمودند، از جانب ديگر بنام رهبرو پيشواى دين باعث بدنامى همهء علماء گرديده آن ها را منفور نسل جوان ساختند، ودرزعميق بين جوانان وعلماى مجاهد ايجاد كردند كه اين دو طبقه را از هم جدا ساخت وحتى موقف اجتماعى علماى راستين ومجاهد را در بين مردم نيز متزلزل ساختند واين خود يكى از پلان هاى عمده استعمار گران بود.

اين را آن ها بتجربه دريافته بودند كه تا وقتى بين مردم وعلماى مجاهد كه وسيله پخش انديشه هاى اسلامى اند پيوند وجود داشته باشد نمي تواند بر توده هاى كه الهام بخش شان تعاليم اسلامى است غلبه حاصل كنند. بنابرين در كشور ما هم اين دو وسيله عامل بدبختى حيات اجتماعى گرديده پس از كناره گيرى استعمار انگليس بصورت ظاهرى اين دو نيروى آماده باش فوراً در خدمت استعمار قرار گرفتند وبه همكارى يكديگر توانستند عامل ظلم واستبداد استثمار دركکشور ما گرديدند، دولت هاى غيراسلامى، شيوع جهل، فساد اخلاقى، فقر وبيمارى، دور نگهداشتن مردم از تعاليم وحقايق اسلامى، تربيه نسل جديد با روحيه واخلاق غربى وپخش فرهنگ استعمارى، جامعه ما را چنان ضعيف وناتوان ساختند كه هيچ گونه توان مقاومت در برابر استعمار براى آن نماند. وهم با دور ساختن مردم از تعاليم وحقايق اسلامى زمينه را براى خرافات واباطيل مساعد ساخته به بقاى عُمر همكار ودوست صميمى اش يعنى روحانيون كاذب كمك وخدمت شايانى نمود. زيرا مردم در صورت بى خبرى از دين هر چيز را بنام دين قبول كردند واسلام كه در هم شكنندهء زنجيرهاى اسارت و واژگون كننده كاخ هاى ظلم واستبداد وموجد انقلاب عظيم و دامنه دار انسانيست، از ذهنيت ها فرار كرده بصورت مسخ شده باقى ماند.همين قسم روحانيون كاذب هم با تائيد اين دولت هاى غير اسلامى صاحب زندگى پر جلال واشرافى وافسانوى شدند كه نمى توان درينجا شرح كرد. اينها به نيرنگ ها وحيله هاى گونا گون از مردم نذر گرفتند ودارايى مردم بينوا رابتاراج بردند، در حالى كه خود اين بيچارگان با اهل وعيال خود از گرسنگى با مرگ دست وپنجه نرم مى كردند واينها شراب نوشيدند، موتر سوارى كردند وخانه هاى مجللى بناء نمودند.
همين قسم روحانيون كاذب هم با تائيد اين دولت هاى غير اسلامى صاحب زندگى پر جلال واشرافى وافسانوى شدند كه نمى توان درينجا شرح كرد. اينها به نيرنگ ها وحيله هاى گونا گون از مردم نذر گرفتند ودارايى مردم بينوا رابتاراج بردند، در حالى كه خود اين بيچارگان با اهل وعيال خود از گرسنگى با مرگ دست وپنجه نرم مى كردند واينها شراب نوشيدند، موتر سوارى كردند وخانه هاى مجللى بناء نمودند.

گذشته ازين، اين طائفه با تحريف حقايق اسلامى مردم را به اطاعت كور كورانه از دولتها وادار ساختند وبه زمامداران فاسد مرتبه هفت ولى را قايل شدند وعُمر خود را در مدح و ستايش وآستان بوسى وخواستن طول عُمر حكام مستبد وخود راى صرف كردند.

اين زدوبندها به طول انجاميد وجامعه ما هرچه بيشتر در مسير نيستى وتباهى پيش رفت ونفوذ وقدرت استعمارى را بيشتر ساخت واين جريان استعمار گران در كشور ما بيشتر ازين خواهان امتيازاتى شدند كه از آن جمله بوجود آوردن جريان هاى نامنهاد انقلابى سياسى وابسته به اردوگاهاى موجد امپرياليزم مى باشد باينترتيب در پرتو حمايه وپرورش دولت هاى غير اسلامى جريانات كمونيستى وغيركمونيستى بيگانه از اسلام وافغانستان پديد آمد، اوضاع كاملاً مايوس كننده بود وتاريكى همه جا را نزديك بود تسخير كند ولى به خواست خداى حكيم وتوانا در ميان اين تاريكى ها نورى درخشيد ودريچهء اميدى گشوده شد وجوانان آماده براى قربانى در هرگوشه وكنار كشور با قلب آگنده از عشق وايمان بخدا براى نجات كشور شان از چنگال ظلم واستبداد واستعمار بپاخاسته وبالاخره در راه خدا براى اولين مرتبه در پوهنتون كابل با هم فشرده شدند وبا جذب سائر جوانان رزمنده مسلمان در سرتا سر كشور بموج نيرومند تبديل گرديدند و به تعقيب آن خلق مسلمان وعلماى مجاهد افغانستان كه درجستجوى گمشده خود بودند به اين موج پيوستند ونيروى پديد آمد كه دولت، جريان هاى كمونيستى وغير كمونيستى وابسته به استعمار از يك طرف وروحانيون كاذب وقلابى كه سال ها درماسك اسلاميت مُرتكب اعمال زشتى گرديده بودند، از طرف ديگر بخود لرزيدند و به تلاش در آمدند كه چگونه در راه اين نهضت سنگ اندازى كنند.
خلاصه كسانى كه سوء استفاده ها از اسلام نموده بودند موقف خود را سخت در خطر ديدند وهمه امكانات مالى در اختيار داشتند تا فوراً به نشرات واخبار پرداختند تا بدين وسيله بتوانند حقايق اسلامى رابه نفع طبقات حاكم تحريف واز ايجاد صف فشرده و واحد جلو گيرى كنند، ولى جوانان مسلمان با وجودى كه نشريه وبودجه مالى كافى نه داشتند بازهم توانستند به پيروزى هاى شايانى نايل آيند ودشمنان خود را تا حدى در همه ساحه ها عقب بزنند، زيرا تنها تكيه گاه شان نيروى لايزال الهى وحق وحقيقت است وحالا بنا بر مسئوليت در برابر ساير برادران اسلامى خود وظيفه دارند تا احوال خود را به برادران خود اطلاع داده از چگونگى حال آنها با خبر وبا همديگر معاونت وهمكارى داشته باشند.
خواست ما در پايان از پروردگار بزرگ اينست كه به ما وساير برادران ما در سراسر جهان توفيق ونيرو عطا كند كه بتوانيم پرچم او را به اهتزاز در آوريم و بشريت را در سايه آن به صلح، آزادى، عدالت و فضايل اخلاقى برسانيم و به ظلم و استبداد خاتمه بخشيم.

به اميد نامه شما
ومن الله التوفيق
حبيب الرحمن

نظرات

مطالب مرتبط

روایت شاهزاده هری از اشتراک در نبرد افغانستان

نام شاهزاده هری زمانی بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاد که بخش‌های از کتاب خاطرات …

Discover more from سیاح‌آنلاین

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading